English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8409 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
voltage source U منبع فشار الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
mechanical energy reservoir U منبع انرژی الکتریکی
powering U توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U توقف منبع تغذیه الکتریکی
aircraft battery U منبع الکتریکی برای هواپیما
powers U توقف منبع تغذیه الکتریکی
power U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered U خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
low voltage supply U منبع فشار ضعیف
polarities U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity U بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
voltage U فشار الکتریکی
electric tension U فشار الکتریکی
voltages U فشار الکتریکی
three pin plug U ورودی استاندارد با سه شاخه برای اتصال وسیلله الکتریکی به منبع اصل الکتریسیته
constant voltage U فشار الکتریکی ثابت
voltage stabilization U تثبیت فشار الکتریکی
ignition voltage U فشار الکتریکی احتراق
voltage stability U ثبات فشار الکتریکی
voltage drop U افت فشار الکتریکی
contact potential U فشار الکتریکی تماسی
instantaneous voltage U مقدار لحظهای فشار الکتریکی
high tension engineering U مهندسی فشار قوی الکتریکی
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
cyclotron U دستگاه شتاب دهندهای که دران ذرات باردار بعد از خروج از منبع توسط میدانهای الکتریکی شتاب میگیرند
voltage swing U نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
output voltage U ولتاژ ثانویه فشار الکتریکی ثانویه
contact electricity U فشار الکتریکی تماسی الکتریسیته تماسی
ups U منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply U منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
deadlock U موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source U منبع خطی منبع شبکه
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
cabin pressure U فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pressurized cabin U اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve U شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
pitot static system U سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure U فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve U شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio U نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic U دارای فشار یکسان خط هم فشار
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
low head plant U نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
piezoelectric U ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
energy absorber U مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
high voltage transformer U ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
impluse level U سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
pitot pressure U فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears U متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
source code U کد منبع
origin U منبع
resourc U منبع
rootstock U منبع
small reservoir at well top U منبع
wellspring U منبع
receptacles U منبع
receptacle U منبع
cisterns U منبع اب
cisterns U منبع
supplying U منبع
supply U منبع
supplied U منبع
cistern U منبع اب
reference U منبع
references U منبع
water system U منبع اب
hotbeds U منبع
hotbed U منبع
fount U منبع
water supply U منبع اب
pools U منبع
pooled U منبع
water supplies U منبع اب
resource U منبع
fountains U منبع
fountain U منبع
origins U منبع
cistern U منبع
head spring U منبع
pool U منبع
source U منبع
resource management U مدیریت منبع
second source U منبع دوم
voltage source U منبع ولتاژ
power supply U منبع انرژی
isogenous U دارای یک منبع
data source U منبع داده
source computer U کامپیوتر منبع
power supplay U منبع قدرت
power supplay U منبع تغذیه
cooling water supply U منبع اب سرد
lighting source U منبع روشنایی
agency of communications U منبع ارتباط
light source U منبع نور
light point U منبع روشنایی
current supply U منبع جریان
power supply U منبع تغذیه
fountainhead U منبع خبر
power source U منبع قدرت
original U منبع سرچشمه
resource sharing U اشتراک منبع
information source U منبع اطلاعات
energy supply U منبع انرژی
authority U منبع موثق
energizer U منبع انرژی
resource U منبع ممر
source U منبع منشاء
elevated tanke U منبع اب هوائی
elevator boot U منبع بالابر
originals U منبع سرچشمه
image source U منبع تصویر
illuminant U منبع نور
voltage source U منبع قدرت
noises U منبع تغذیه
source U منبع برق
resource file U فایل منبع
noise U منبع تغذیه
resource allocation U اختصاص منبع
voltage source U منبع الکتریسیته
excitation source U منبع برانگیختگی
radiation source U منبع تشعشع
source data U دادههای منبع
mains supply U منبع شبکه
cold water supply U منبع ابسرد
electron emitter U منبع الکترون
source language U زبان منبع
source document U سند منبع
store of value U منبع ارزش
heat supply U منبع حرارتی
cold body U منبع سرد
source routine U روال منبع
source program U برنامه منبع
source of power U منبع انرژی
source of power U منبع قدرت
source listing U لیست منبع
message source U منبع پیام
magnetic storage U منبع مغناطیسی
neutron source U منبع نوترون
source register U ثبات منبع
mines U منبع مامن
thermal reservoir U منبع گرمایی
word of mouth <idiom> U از منبع موثق
thermal reservoir U منبع گرما
mined U منبع مامن
grid bias supply U منبع ولتاژشبکه
incandescent source U منبع ملتهب
attack origine U محل یا منبع تک
wellhead U منبع چشمه
aliunde U از منبع دیگر
mine U منبع مامن
system resource U منبع سیستم
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
goldmines U منبع در آمد سرشار
goldmine U منبع در آمد سرشار
authority U منبع صحیح و موثق
power supply switch U کلید منبع تغذیه
line source U منبع خطی شکل
emergency power supply U منبع قدرت اضطراری
magnetic store U حافظه یا منبع مغناطیسی
low frequency source U منبع فرکانس پایین
bonanzas U منبع عایدی مهم
power supply cable U کابل منبع قدرت
bonanza U منبع عایدی مهم
power supply cable U کابل منبع تغذیه
welding source U منبع جریان جوش
cash cow <idiom> U منبع خوبی از پول
internal power supply U منبع تغذیه داخلی
light source colour U رنگ منبع نور
adscititious U دارای منبع خارجی
non renewable resource U منبع بازگشت ناپذیر
magnetic energy storage U منبع انرژی مغناطیسی
x ray source U منبع اشعه رونتگن
non renewable resource U منبع تجدید ناپذیر
electronic power supply U منبع تغذیه الکترونیکی
magnetic tape store U منبع یا حافظه نوارمغناطیسی
radix U پایه منبع اصلی
provenance U منبع [باستان شناسی]
motor- U منبع نیروی مکانیکی
cisterns U حوضچه ارامش منبع
motor U منبع نیروی مکانیکی
archeological site U منبع [باستان شناسی]
gravy trains U منبع در امد نامشروع
gravy train U منبع در امد نامشروع
switches U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
resource sharing U اشتراک گذاشتن منبع
switched U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
source data automation U خودکاری داده منبع
cistern U حوضچه ارامش منبع
source listing U لیست برداری منبع
motors U منبع نیروی مکانیکی
turn off U قط ع منبع تغذیه یک ماشین
motored U منبع نیروی مکانیکی
candlepower U شدت نور یک منبع
switch U قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1The motherboard is also often referred to as the main board.
1cartridge
1offshoring
1pushrod
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com